غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

جمع بندی

چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ق.ظ
1. احساس میکنم که خیلی از ادمهای اطرافم نسبت به 6 ماه پیش که رفتم خودخواه تر و ناراست تر شده اند. فکر میکنند که حق با خودشان است, زیاده خواه شده اند. به راحتی راجع به جزئیات زندگی دیگران نظر میدهند و قضاوت میکنند. من هم شبیه همین جمع هستم.
2. وقتی کسی توی جمع به من توجه میکند, وقتی کسی مرا دکتر صدا میکند, دلم میخواهد زمین دهان باز کند و مرا ببلعد. سخت است که وقتی کوچک و ضعیف هستی, دیگران تو را بزرگ بپندارند. 
3. وقتی والدین محترم اگاهانه و یا ناخوداگاه, از فرزندشان در برابر پدر و مادر دیگری تعریف و تمجید میکنند و این باعث سر زبان افتادن فرزند خودشان و کوچک به نظر رسیدن فرزند فرد طرف مقابل میشود, کاش زمین دهان باز کند مجددا...
  • بانو ...

نظرات  (۱)

شیبمان به بدی ملایم است...اما هست...
گفتید دکتر... یاد یه متن از اکبر اکسیر افتادم که می گه:
دکترها اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم
ما دردهایی داریم که پزشکان نمی فهمند
خوش به حال دامپزشک ها...
چه خوب که آدم صفت هایش را بعد از انسانیتش بخواند...
مثلا امیدرضا دکتر...نه دکتر امیدرضا...
چه بهمان می آید پزشکی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">