غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

رویای بوستون...

پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۰۴ ق.ظ

مصاحبه اولشون رو یک ماه و ده روز پیش برگزار کردن...خیلی هم مهربون طور و ریلکس بودن...

مصاحبه بعدیشون یکی دو هفته بعدش بود.... فک میکردم متوسط پیش رفته اما دو هفته بعدش پیام دادن و با شور و شوق گفتن بریم مرحله اخر که دیگه اماده شی برای جلسه با رییسمون و صحبتای نهایی....

رفتیم برای مصاحبه اخر....در حالی که من داشتم تو ذهنم اماده میشم برای جلسه با رییس هم...

بعد از ده روز پیام دادن که ما یکی دیگه رو انتخاب کردیم....

 

شوکه ام...هر چند توی ذهنم همه چیز رو در نظر گرفته بودم....

غمگینم...

غمگین و کمی بیمار از هجوم هورمونها....

حالا رویای من به باد رفته...

و باید از بین دو تا شهر سرد دیگه انتخاب کنم که کجا میخوام برم....چی کار میخوام بکنم....

چرا وقتی بچه بودیم خوش شانسی میاوردیم...هر وقت میخواستیم معلم سر کلاس بلندمون نکنه یه دعا میکردیم و میشد....

هر وقت امتحان داشتیم دعا میخوندیم و میشد....

اما حالا نمیشه...

حالا هیچ چیز نمیشه...

 

  • بانو ...

نظرات  (۲)

  • مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏
  • نامردها ، شاید ایرانی بودن تاثیر داشته🤔

    ان‌شاءالله برین جایی که آب و  هواش اوکی باشه.

    پاسخ:
    نمیدونم :(

    شاید جای بهتری پیش روت قرار بگیره. نا امید نباش

    پاسخ:
    ممنونم اوای عزیزم...
    انشالله به دعای شما...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">