ارزو
دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ب.ظ
بچه که بودم همیشه توی رویا و خیالم صاحب یک کارخانه بزرگ بودم که هر ادمی که توی زندگی واقعیم فقیر و بیکار بود تویش کار میکرد.
یادم می اید که توی فکر و خیالم توی کارخانه قدم میزدم و به کارشان نظارت میکردم و از احوال زندیگیشان میپرسیدم.
حالا, از پس ان همه رویای شیرین, توی سن 27 سالگی, من فقط یک دانشجوی دکترا هستم که دغدغه های شخصیش دارد به کله اش فشار می اورد, ادمی که ناتوان است خیلی...
باید ارزویم را توی گوش چه کسی زمزمه کنم تا فاصله ام کم شود؟؟؟
- ۹۴/۰۴/۲۲