۲۷
خرداد
ماه تو شروع شده،
امروز دختر تونسی خندان و خوشحال آمد سمت من و گفت: "ramadan mubarak"
و من، امشب، به یاد تو، به یاد همه ی آدم هایی که جز تو کسی را ندارند،
کنار رودخانه ی سای کونگ، نشستم و گریه کردم...
آیا، آیا، آیا، تو هم به یاد ما و تنهایی عظیممان، گریه کرده ای؟!
آیا، تو آغوشت برای ما باز است وقتی که بی قرار و مضطرب، از ظلم هم جنسانمان، از خودخواهی و بی رحمی آدم ها در حق یکدیگر، راهی جز تو نداریم؟