غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

۳۰
خرداد

گفته ام که اینجا ملت عین آدم کار میکنند و اصلا زیر آبی نمیروند.

ترم پیش دو تا TA داشتیم, یکی اسمش یو و فامیلش چن بود، ان یکی اسمش یوچن بود! 

دو تا نخود, دو تا نمک, دو تا کار درست, دو تا هم آزمایشگاهی, 

چند شب پیش دیدم که داشتند با هم میرفتند خانه, فهمیدم که هم خانه اند این دو کفتر عاشق,

امروز هم با هم نهار میخوردند و بعد از نهار دست به دست هم میرفتند ازمایشگاه,

من انگار که مادری باشم که میبیند بچه هایش به سر و سامان رسیده اند,

خوشبخت باشند و موفق این عزیزان دلم :)

قبل از امتحان پایان ترم میرفتم پیششان تا سوال هایم را بپرسم. بعضی وقت ها یوچن وسط ازمایشگاه دراز به دراز خواب بود. بعد یو بیدارش میکرد و سه تایی با هم مینشستیم پای تخته روی موکت و سوال حل میکردیم.

  • بانو ...