غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

غار تنهایی من....

فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى...

۳۱
خرداد

دارم دنبال خونه میگردم تو یه ایالت دیگه...

دارم با علفای تابستونی میشیگان که روزگاری تنها دلخوشی این شهر برای من بودن کم کم خداحافظی میکنم...

دارم به یه رییس جدید ایمیل میزنم هرچند که هنوز حلقه بردگی رییس قبلی هم به گوشمه و یه روز درمیون منو به نقطه جوش میرسونه......

دارم بدو بدو ازمایش خون و ... میدم چون صفی که منتظرش بودم باز شده اما توی شلوغ ترین و ناپایدارترین زمان ممکن....

دارم با مردی حرف میزنم که مهربونیش بی نهایته اما اون سر دنیاست و هیچ کمکی از دستش برای من بر نمیاد...

و امروز صبح انگار که شیطون رفته بود توی جلدم...وقت بیدار شدن با خودم فکر کردم انگار قسمت اینطور بود که من همیشه دور برسم و دست تنها....

سه ماهه دارم یه قرص برای تنظیم هورمون میخورم و یک ماهش مونده...و امروز عین دیگ جوشان شدم انگار...

جز اینها خبری نیست الا فراق شما :)

  • بانو ...